جدول جو
جدول جو

معنی نیک تن - جستجوی لغت در جدول جو

نیک تن
(تَ)
اسبی که پوست تن وی براق بود. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سیم تن
تصویر سیم تن
(دخترانه)
آنکه تنی سفید چون نقره دارد، نام یکی از همسران بهرام گور پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نیک تاش
تصویر نیک تاش
(دخترانه)
نیک (فارسی) + تاش (ترکی) همتا و مانند نیکان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نیک تاج
تصویر نیک تاج
(دخترانه)
آنکه تاج نیکو و خوب دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نیک رو
تصویر نیک رو
زیبارو، خوش رو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیک پی
تصویر نیک پی
خوش قدم، ویژگی کسی که قدمش میمون و مبارک است
خجسته پی، فرّخ پی، سپیدپا، فرّخ قدم، فرخنده پی، پی سفید، پی خجسته
فرهنگ فارسی عمید
ماده روغنی و آتش گیر سمی که در برگ توتون وجود دارد و برای تولید حشره کش ها به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیم تنه
تصویر نیم تنه
لباس کوتاه مردانه یا زنانه که قسمت بالای تنه را می پوشاند، مجسمه ای که نیمۀ بالای بدن را نشان می دهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاک تن
تصویر پاک تن
پاکیزه تن، کسی که تن و بدنش آلوده نباشد، کنایه از پارسا، عفیف، کنایه از نجیب و اصیل، کنایه از نیکواندام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یک تنه
تصویر یک تنه
یکه، تک وتنها، به تنهایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیک رو
تصویر نیک رو
نیک رونده، خوش رو، خوش راه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیم تن
تصویر سیم تن
کسی که بدنش مانند نقره سفید باشد، سیم بدن، سیمین بدن، سیم اندام، سیم بر، سیمین بر
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
نیم تنه. آرخالق. (برهان قاطع). جامۀ دامن و آستین کوتاه که نیم تنه نیز گویند و به کنایه و مجاز لنگ رانیز گویند. (از رشیدی). جامه ای باشد کوتاه مر زنان را. (از جهانگیری). رجوع به نیم تنه شود:
نیم تنی تا سر زانوش هست
ازپی آن بر سر زانو نشست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(نَ مَتَ)
که تنی به رنگ نمک دارد:
گر پیش ما به بوی بنفشه برد نمک
تیغش نمک تن است به رنگی بنفشه وار.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(تَ)
خوش اندام. نکواندام. خوش هیکل: هرکل، جوان خوب اندام نیکوتن. ضائن، سست فروهشته شکم و مرد نیکوتن کم خوار. محراق، مرد نیکوتن دراز باشد یا نه. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
پاکیزه تن پاک بدن، پارسا پا کجامه عفیف مقابل ناپاک تن، نیک اندام نیکو اندام نیکچهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک گفتن
تصویر نیک گفتن
تحسین کردن تعریف کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک تنه
تصویر یک تنه
تنها بتنهایی: یک تنه باهزار تن مقابله میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک پی
تصویر نیک پی
خوشقدم، با سعادت خجسته یی خوش مسعود میمون: (مقبل ترین و نیک پی در برج زهره کیست ک نی - زیرا نهد لب بر لبت تا از تو آموزد نوا) (دیوان کبیر 9: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک شدن
تصویر نیک شدن
خوب گشتن اصلاح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک رو
تصویر نیک رو
نیک رونده خوش رو: (جواد اسب نیک رو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک منش
تصویر نیک منش
دارای منش نیکو نیک اندیش، خوش ذات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیم من
تصویر نیم من
نصف یک (من)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیکوتین
تصویر نیکوتین
ماده سمی که در برگ توتون وجود دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیم ته
تصویر نیم ته
تقسیم شده به دو بخش نصف شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناکشتن
تصویر ناکشتن
نکشتن، زراعت نکردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازک تن
تصویر نازک تن
نازک بدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نرم تن
تصویر نرم تن
بشیرینی از گلشکر نوش تر بنرمی زگل نازک آغوش تر. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیم تن
تصویر سیم تن
((تَ))
کسی که تن سفید دارد، سیمبر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نیم ته
تصویر نیم ته
((تَ))
نیم تاه، تقسیم شده به دو بخش، نصف شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نیم تنه
تصویر نیم تنه
((تَ نِ))
لباس کوتاه مردانه یا زنانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نیکوتین
تصویر نیکوتین
ماده ای است سمی که در توتون وجود دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نیک پی
تصویر نیک پی
((پَ))
خجسته پی، خوش قدم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یک تنه
تصویر یک تنه
((~. تَ نِ))
تنها به تنهایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نیم تنه
تصویر نیم تنه
آرخالق
فرهنگ واژه فارسی سره